سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیدای عشق
بترسید بترسید که خدا چنان پرده بر بنده گستریده که گویى او را آمرزیده . [نهج البلاغه]
 
 

در حادثه، هنگامه طوفان بلائیم‏
»فواره فریادِ« رگِ خون خدائیم‏
موجیم سراسیمه در آغوش حوادث‏
خود حادثه پردا ز صفِ کرب و بلائیم‏
شمعیم به تاریکى شبهاى بلا خیز،
شمشیر أناالحق به کف روح خدائیم‏
ما خون حسینیم چو دریاى خروشان‏
ما ساغر لبریز دماء شهدائیم‏
ما لاله صفت در چمن و کوه و صحارى‏
تندیس و نمودى ز رهائىّ و رهائیم‏
ما چشمه‏اى از کوثر توحید و ولائیم‏
کز سینه تاریخ چو آئینه برآئیم!


حسین رضایی ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 1:53 صبح
 

در امتداد خطِّ خون یک جاى پا بود
وان جاى پا، تکرارى از صد ماجرا بود
شمعى میان کلبه‏اى تاریک مى‏سوخت‏
پروانه‏اى سرگرم رقص شعله‏ها بود
آلاله‏اى در بزم خون پیمانه مى‏زد
دل گشته‏اى حیران ناى نینوا بود
بر دوش خود قابیل دارد کشته خود
هابیل را گو غوطه‏ور در خون چرا بود؟
از شام دیجور ازل تا صبح دیدار
هنگامه در هنگامه جارى خون ما بود
رسم برادر کشتگان، کاویدن خاک‏
از مسلخ هابیل تا کرب‏وبلا بود
دانى چرا خورشید روى نیزه‏ها رفت؟
یا از چه رو آتش میان خیمه‏ها بود؟
خاکستر خولى همان کاویدن خاک،
هابیل وى در طشت زر، خون خدا بود
هشدار! قابیل ار ببینى واشناسى‏
بردوش وى نعش برادر برملا بود!


حسین رضایی ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 1:51 صبح
 
الهی کدام زبان به ستایش تو رسد ؟ کدام خرد صفت تو را بر تابد ، کدام شکر با نیکوئی تو برابر آید ، کدام بنده به گزاردن عبادت تو رسد.
خدایا از ما هر که را بینی معیوب بینی ، هر کر دار بینی همه با تقصیر بینی ، با اینهمه باران رحمت تو باز نایستد و جز گل کرم نروید ، چون با دشمن با چنان پس با دوستان چه اندازه و چه پایان .
الهی این سوز امروز ما درد آمیز است ، نه طاقت بسر بردن نه جای گریز است ، این چه تیغ است که چنین تیز است ، نه جای آرام و نه روی پرهیز است.
الهی هر کس بر چیزی است و من ندانم بر چه ام ، همیم آن است که کی دانسته شود که من کیم ؟
الهی این تن کان حسرت است و دل من مایه درد و محنت ، می نیارم گفت کاین همه چرا بهره من ، نه دست رسد مرا بر کان چاره من.
الهی بود من بر من تاوان است ، تو یک بار بود خود بر من تابان ، مصیبت من بر من گران است ، تو آب خود بر من باران .
خداوندا گناه من زیر حلم تو پنهان است تو پرده عفو بر من گستران.
الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان است ، و گر جان در سر دوستی کرد شاید ، که دوست را به جای جان است ، غرق شده آب نبیند که گرفتار آن است به روز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهان است .
الهی چون با خود نگرم و کردار خود بینم گویم از من زار تر کیست ؟
بندگی تو بینم گویم از من بزرگوار تر کیست ؟
گاهی که به طینت خود افتد نظرم
گویم که من از هر چه در عالم بترم
چون از صفت خویشتن اندر گذرم
از عرش همی به خویشتن در نگرم
الهی گاهی به خود می نگرم هم سوز و نیاز شوم و گاهی که به او نگرم همه راز و ناز شوم ، چون بخود نگرم گویم :
پر آب دو دیده و بس آتش جگرم
بر باد دو دستم و پر خاک سرم
جون به او نگرم گویم :
چه کند عرش که او غاشیه من نکشد
چون به دل غاشیه حکم و قضای تو کشم
بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم
الهی تو آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی چنانی ، عظیم شانی و بزرگ احسانی ، عزیز سلطانی ، دیان و مهربانی ، هم نهانی و هم عیانی ، دیده ها را نهانی و جان را عیانی ، من سزای تو ندانم و تو دانی .
الهی آنچه بر سر ما آید بر سر کسی نیاید ، دیده ای که به نظاره تو آید ، هر گز باز پس نیاید ، اصل و صال دل است و باقی زحمت آب و گل .
الهی نظر خود بر ما مدام کن و ما را بر داشته خود نام کن و به وقت رفتن بر جان ما سلام کن .
الهی نه نیستم نه هستم ، نه بریدم نه پیوستم ، نه به خود بیان بستم ، لطیفه ای بودم از آن مستم ، اکنون زیر سنگ است دستم الهی فرمائی که بجوی و می ترسانی که بگریز ، مینمائی که بخواه و میگوئی پرهیز.
الهی گریخته بودم تو خواندی ، ترسیده بودم بر خوان نشاندی ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش ، اکنون میترسم که مرا بفریبی به عطای خویش .
الهی چو بدانستم که توانگری درویش است دوست درویشم ، چون وعده دیدار دوست کردی غلام درویشم .
الهی شادی نمی شناختم می پنداشتم که شادم ، اکنون مرا چه شادی که شادی شناسی را به باد دادم .
الهی چون عزیزان بناز پرورده ما را فراموش کنند تو بر ما رحمت کن.
الهی چون ما را در حجره بی شمع و چراغ مبتلا کنند ایمان ما را تو چراغ لحد ما گردانی ، چون در معامله خود می نگرم سزاوار همه عقوبتها هستم و چون در کرم تو نظاره میکنم سزاوار همه خداوندیها هستی.
الهی غافلانیم نه کافرانیم ، صمدا به برکت نواختگان حضرت تو و به برکت گداختگان هیبت تو ، الهی به برکت متحیران جلال تو و به برکت مقهوران قهر تو که ما را به صحرای هدایت آری و از این وحشت آباد به روضه اقدس رسانی .
الهی حاجت بسیار دارم و بر همه چیز توانائی ، آنچه میخواهم میتوانی که به این بنده برسانی و از شر ظالمان مرا برهانی ، ای رحمت تو دستگیر ما وای کرم تو عذر پذیر ما ، ای داننده هر حالی و شنونده هر شکوائی ، ای مجیب هر خواننده وای قریب هر داننده .
الهی دانی که بی تو هیچکسم ، دستم گیر که در تو رسم ، به ظاهر قبول دارم و به باطن تسلیم ، نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم ، اگر دل گوید چرا ؟ گویم سر افکنده ام و اگر خرد گوید چرا ؟ جواب دهم که من بنده ام.
الهی به برکت صدیقان درگاه تو ، به برکت پاکان درگاه تو که حاجت این بیچاره درمانده و مهمات جمیع مومنین ومومنان را بر آورده بگردانی و آنچه امید میداریم به عافیت و دوستکامی برسانی و پیش از مرگ توبه نصوح کرامت نمائی و ختم کارها به کلمه شهادت فرمائی.

منبع : سایت besoynor.parsiblog.com


حسین رضایی ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 12:3 صبح
 
شهادت شهد شیرین رضای حق است.
شهادت عبارت تمام و کمال اعتماد و اعتقاد به خداست.
شهادت تکامل وجودی روح پرخروش و جوشش، ولی در عین حال مطمئن و آرام شهید است.
شهادت ارث بزرگ اولیاء خداست.
شهادت نهایت یک حماسه و ایثار است.
شهادت غایت آرزوی رزمندگان راه خداست.
شهادت فریاد رسای اسلام بر ظلم ظالمان خداست.
شهادت مایه‌ی عزّت مسلمین است و شهید احیاء‌کننده این معناست.
شهادت بهای زحمات و مشقّات شهید است.
شهادت قد، بلند کردن، استواری و شکست‌ناپذیر است.
شهادت قتل در راه خداست.
شهادت مردن نیست بلکه حیاتی دوباره است.
شهادت بانک رحیل تشنگان وصل به خداست و شهید واصل به این معناست.
شهادت بشارت نابودی ظالمان و ستمگران است.
شهادت پیام‌آور عزت و فتح است.
شهادت اتمام حجت با کافران و ملحدان است.
شهادت فیض عظما و فضلی از جانب خداست.
شهادت وسیله‌ی رسیدن به قرب حق‌تعالی و وعده‌ی تخلف‌ناپذیر سبحانه تعالی و قرآن به مؤمنان است.
پس به امید آن روز یعنی شهادت.

منبع : Shahid.persianblog.com


حسین رضایی ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 12:1 صبح
 
حسین رضایی ::: جمعه 86/11/26::: ساعت 2:1 صبح
 

قلبی که از بودن آن باخبر است و قلبی که از حضورش بی‌خبر.
قلبی که از آن باخبر است، همان قلبی است که در سینه می‌تپد.
همان که گاهی می‌شکند؛
گاهی می‌گیرد و گاهی می‌سوزد
گاهی سنگ می‌شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می‌رود ...
با این دل است که عاشق می‌شویم
با این دل است که نفرین می‌کنیم
و گاهی وقت‌ها هم کینه می‌ورزیم ...
اما قلب دیگری هم هست؛ قلبی که از بودنش بی‌خبریم.
این قلب اما در سینه، جا نمی‌شود
و به جای این که بتپد، ... می‌وزد و می‌بارد و می‌گیرد و می‌تابد
این قلب نه می‌شکند و نه می‌سوزد و نه می‌گیرد.
سیاه و سنگ هم نمی‌شود
از دست هم نمی‌رود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آن قدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی‌ماند
بالا می‌رود و بالا می‌رود و بین زمین و ملکوت می‌رقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین می‌کنی، او دعا می‌کند
وقتی تو می‌رنجی، او می‌بخشد
این قلب کار خودش را می‌کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلّقت
نه به آن چه می‌گویی؛ نه به آن چه می‌خواهی
و آدم‌ها به خاطر همین دوست‌داشتنی‌اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی‌خبرند ...

 

منبع : Hajhamid.com


حسین رضایی ::: چهارشنبه 86/11/24::: ساعت 3:21 عصر
 

                     

                        

از این که حسد بردم.
از این که تظاهر به دانستن مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم.
از این که زیبایی قلمم را به رخ دیگران کشیدم.
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.
از این که مالی را که به تو تعلّق داشت، از آن خود پنداشتم.
از این که مرگ را فراموش کردم.
ای این که در راهت سستی و تنبلی کردم.
از این که برای دوستم آروزی کفر کردم که ایمانم بیشتر نمایان شود.
از این که در سطح پایین‌ترین مردم زندگی نکردم.
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.
از این که امامم را نشناختم و محبّت او را در دل نداشتم. پس اگر اکنون بمیرم، به مرگ جاهلیّت مرده‌ام.
از این که چشمم گاه به ناپاکی آلوده شد.
از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود.
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم و غافل از این که تو بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه‌تری.
خدایا بابت همه آن چه گفتم و همه آن چه تو آگاه‌تری، باز هم شرمنده‌ام.


حسین رضایی ::: چهارشنبه 86/11/24::: ساعت 3:17 عصر
<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 4
بازدید کل : 18149
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
شیدای عشق
.:: لینک دوستان ::.
.:: لوگوی دوستان::.

.:: نوای وبلاگ ::.
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
سایت دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
سایت ریاست جمهوری
بچه های قلم
مرکز نشر فرهنگ شهادت اراک
مرکز نشر فرهنگ شهادت